در سرزمینی دور، دختری به نام «نورا» زندگی میکرد که همیشه وظیفهاش جمعآوری آب برای خانواده بود. هر روز صبح، نورا با دستانی پر از امید و قلبی سرشار از صبر، ظرفی بزرگ از خاک رس را بر سر میگذاشت و راهی سفر طولانی خود به چشمه آب میشد.
شال رنگارنگی که مادرش بافته بود، نه تنها او را از گرمای سوزان محافظت میکرد بلکه هر رنگ آن نمادی از خاطرات و ارزشهای خانوادهاش بود؛ سبز نماد زندگی، قرمز نماد عشق، آبی نماد آرامش و زرد یادآور امید.
نورا نه تنها آب را با خود حمل میکرد، بلکه تمام رنگها و داستانهای زندگیاش را هم به همراه داشت. در هر قدمی که برمیداشت، صدای زنگ دستبندهایش با نسیم کوهستان میآمیخت و به گوش طبیعت میرسید.
او یاد گرفته بود که در هر ظرف خالی، میتوان دنیایی از زیباییها و امیدها را جای داد، و در هر سفر، نشانههایی از زندگی نهفته است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.