در دل شبهای تاریک و بیصدا، عشق چون نوری رنگینکمانی در دل تاریکی میدرخشید. او نه فقط یک واژه، بلکه ترکیبی از هزاران رنگ و حس بود که در قلب هر انسانی نقشی بیبدیل داشت. رنگهای گرم و سرد، در هم میتنیدند و با هر ضربان قلب، داستانی تازه از احساس میساختند.
عشق، آن نیرویی بود که مرزها را میشکست و در میان تاریکیهای زندگی، مسیر را برای نور و امید هموار میکرد. او بیصدا، اما قدرتمند، وجود همه را به هم پیوند میداد. حتی وقتی هیچ چیز دیده نمیشد، عشق بود که رنگها را زنده نگه میداشت و زندگی را زیبا میکرد.
و این بود داستان عشقی که نه با کلمات، بلکه با رنگها و احساسات به زبان دلها سخن میگفت.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.