در دل شب، دختری با لباسهای رنگین کنتا به صحنه آمد. هر نخ از پارچههایش قصهای از سرزمینهای دور و فرهنگهای کهن داشت. دستها و پاهایش در هماهنگی کامل با ریتمی که از دل زمین میآمد، میرقصیدند و انگار نور خورشید روی پوستش میتابید.
او نه تنها با رقص خود، بلکه با هر حرکتش، پیام زندگی، امید و قدرت را منتقل میکرد. موی بافتهاش که همچون رشتههای زمان در باد میرقصید، او را به گذشتههای دور پیوند میداد و گردنبند و دستبندهای طلاییاش نشانهای از ریشههای عمیق او بودند.
هر گام، هر خم شدن، داستانی از مقاومت و زیبایی را بازگو میکرد؛ داستان زنی که در میان تاریکیها، نور خود را میافشاند و نشان میداد که چگونه میتوان با رنگ و حرکت، روح را زنده نگه داشت.

دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.