در دل کوههای بلند و سر به فلک کشیده، کلبهی چوبی کوچکی بود که در کنار دریاچهای آرام قرار داشت. این کلبه پناهگاهی برای روحهای خسته بود؛ جایی که میتوانستند در آرامش پاییزی، رنگهای گرم برگها و انعکاس آفتاب را در آب تماشا کنند. هر غروب، خورشید با اشعههای طلاییاش، نه تنها آسمان را روشن میکرد بلکه دلها را نیز نورانی میساخت. درختان رنگارنگ، مانند نقاشیای زنده، داستان گذر زمان و زیبایی تغییر را روایت میکردند.
این کلبه، جایی بود که انسان و طبیعت در هم آمیخته میشدند؛ جایی که هر برگ پاییزی، هر موج کوچک در آب و هر شعاع خورشید، پیام زندگی و امید را منتقل میکردند. هر کس که پا به اینجا میگذاشت، آرامشی عمیق در وجودش حس میکرد؛ آرامشی که فقط در هماهنگی کامل با طبیعت پیدا میشود.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.